۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

فساد اقتصادي و سياسي كه در تاريخ خوانده بودم در شيراز ديدم



روز اول دیماه جاري شعبه نهم دادسرای شیراز احضاریه جدیدی برای عبدالله شهبازی مورخ معروف كشور ارسال كرد و مجدداً مرجع رسیدگی شعبه 5 اداره آگاهی نیروی انتظامی شیراز (ویژه رسیدگی به پرونده‌های قتل) تعیین شد. این احضاریه كه مربوط به اعتراض و افشاگريهاي شهبازي درباره زمين خواري در برخي نقاط استان فارس است، برای 3 تن از ریش‌سفیدان محترم و معمر طوایف سُرخی (مشهدی امیرقلی سُرخی دهداری، حاج شلال تدریس و ملا شکرالله شکراللهی) نیز ارسال شده و مرجع رسیدگی همان شعبه تعیین شده است.

با اين حال، به‌رغم دستور قاطع و سریع دادستان کل کشور، نه تنها مقامات مربوطه قضایی و مراجع ذیربط در اداره کل منابع طبیعی فارس به توقف عملیات اجرایی شرکت احرار فارس و دلالان و عوامل محلی آن در تخریب مراتع و اراضی عشایر، تا رسیدگی نهایی به مسئله، اقدام نكرده اند بلکه پس از گذشت چند هفته، با تصوّر اینکه ماجرا به فراموشی سپرده شده، اقدامات مافیای زمین‌خوار فوق از سر گرفته شده است.

شنبه گذشته جمعي از دانشجويان دانشگاههاي شيرازي به منزل استيجاري شهبازي رفتند تا اين مورخ برجسته ضمن شرح كل ماوقع به بيان نقاط آسيب پذيري در فسادهاي اينچنيني بپردازد.

به گزارش خبرنگار رجانیوز، در این دیدار دانشجویان با استقبال از حرکت های عدالتخواهانه و افشاگرانه متفکرین و فرهیختگان کشور، از مجاهدتهای علمی شهبازی در عرصه تاریخ انقلاب و شناسایی کانون های توطئه و تهدیدات مختلف قدردانی نمودند.

همچنین برخي از این دانشجویان که پیش از این در جریان اعتراض به روند ساخت و ساز برج های قصرالدشت (محمدپور) به دادگاه احضار شده بودند، حمایت خود را از اقدامات اخیر شهبازی در افشاگری زمین خواری در منطقه دشت سیاخ اعلام نموده و ضمن ابراز تأسف از احضاریه های متعدد برای وي از سوی دستگاه قضایی و انتظامی استان و 3 تن از ریش سفیدان عشایر سرخی، خواستار تأمل و رسیدگی سریع دادستانی استان به این موضوع شدند.

در این دیدار عبدالله شهبازی نيز ضمن شرح وقایع هفته های اخیر که منجر به صدور 2 نامه سرگشاده وي به عنوان نماینده 2000خانوار عشایر سرخی خطاب به مسئولان عالی رتبه کشور شد، تصریح كرد: «پس از ترک شیراز در سال 54 و انجام کارهای تحقیقاتی در تهران، این اواخر در سن بازنشستگی با هدف تأسیس مرکز پژوهشی تاریخی و احداث کتابخانه بزرگ دیجیتال (کتاب و اسناد تاریخی) وارد شیراز شدم که متأسفانه مفاسدی که در کتاب ها و اسناد با آن برخورد نموده بودم را به صورت ملموس مشاهده کردم و تکلیف خود را در اعتراض به روند موجود و سیستم بسته خویشاوندسالارانه استان می بینم.»

وی ضمن اشاره به تحقیقات گذشته خود پیرامون تحولات ساختاری 20 ساله اخیر حیات جمهوری اسلامی، عدم چرخش و تصلب نخبگان و خطرات ناشی از آن، خواستار تعبیه مکانیسم هایی جهت گردش نخبگان در عین حفظ تجربه نسل اول با حفظ شوون آنان شد.

بنا بر این گزارش، شهبازي ضمن اشاره به تجربه شوروی سابق و حضور نخبگان انقلابی که حاضر به تحویل قدرت به نسل بعد از خود نبودند، خاطر نشان ساخت: در صورت تصلب نخبگان و «الیته حاکم» و همچنین فساد در میان عناصر اولیه، سیستم و نظام متکی به این نسل خاص، با فقدان این نسل، به تدریج از بین می رود.

وي در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به تأكيدات مکرر رهبر انقلاب در خصوص ایجاد «طبقه جدید» در جمهوری اسلامی، نسبت به پیدایش و ریشه دار شدن این طبقه هشدار داد و تمایل این طبقه به استفاده از اهرم های دولتی جهت کسب قدرت و ثروت و حتی وجاهت علمی و مدارک دانشگاهی را خاطر نشان ساخت.

وی صعود پیش بینی نشده دکتر احمدی نژاد را ضربه بزرگی به این طبقه جدید دانست و حضور او را کُند کننده روند الیگارشیک شدن ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی دانست.

اين مورخ، ضمن تشریح وقایع چند سال اخیر، حضور دولتی با شعار عدالتخواهی و بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب و کار و خدمت صادقانه را از الطاف خفیه الهی برشمرد و آن را شروعی خوب برای بازسازی تفکر انقلابی خواند.

وي در ادامه ضمن تشریح برخی مسائل تئوریک در حوزه مفاسد اقتصادی و سیاسی تصریح کرد: آنچه در پژوهش های خود به کرات به آن برخورد کرده و غالباً در مقالات و کتابهای خود اشاره نموده بودم به بدترین و حادترین شکل آن در شیراز وجود دارد و متأسفانه سیستم بسته خویشاوند سالارانه و تعارفات رایج و چشم پوشی های غیر شرعی کارگزاران استان، این روند را تشدید نموده است.

شهبازی ضمن اشاره به خصوصیات منطقه سیاخ و کوه دلو در 35 کیلومتری شیراز و تهاجم شرکت های مختلف به اراضی کوهپایه دلو و مراتع عشایر، وقف نامه موجود در منطقه را جعلی دانست و به بیان سیر تاریخی ثبت وقف نامه فعلی و تغییر وقف نامه های دوران صفوی در کل کشور توسط خانواده های زرسالار و متنفذ دوران پهلوی اول و دوم پرداخت. وي نسبت به جعل و چپاول موقوفات دوران صفویه در کشور هشدار داد.

وی درخصوص شیوه های غارت زمین های وقفی بیان داشت: بیشتر زمین های وقفی به صورت شخصی ثبت شد و آنهایی که اشتهار به وقف داشته و قادر به فروش نبودند، تغییر تولیت داده اند.

شهبازي درباره ماجرای احضاریه های متعدد، تخریب منابع طبیعی، آتش زدن مراتع در هفته های اخیر، تجمع عشایر سرخی در محل و اعلام نفوذ برخی از افراد درگیر در این ماجرا در دستگاه قضایی، خواستار پایان یافتن اقداماتی از این دست و حضور هیأت بازرسی از تهران و رسیدگی به طومار و درخواست عشایر سرخی استان فارس شد.

در ادامه اين ديدار یکی از دانشجویان در خصوص مترادف دانستن "احیاء زمین" به معنای زراعت و کشتکاری در قوانین و ابعاد آن و همچنین طرح های تحت عنوان "باغ شهر" در استان فارس سوال كردد که شهبازي در پاسخ گفت: دیدگاه کلی بنده در خصوص مسئله باغ شهر در استان فارس و مدافعان و مخالفان آن به این صورت است که اساس ایده را ایده خوبی می دانم؛ ولی شرط و شروطی برای آن قائل هستم و مسائل مبهمی هم در این خصوص مشاهده می کنم. اینکه ما اراضی شیبدار کم بازده دیم کار را که بازدهی کمتر از نیم تن در هکتار دارند و شخم زدن مداوم آن در شیب باعث فرسایش خاک در برابر باران های سیل آسا می شود، درختکاری و تبدیل به باغ كنيم، امر مثبتی است ولی باید این اراضی یا شیبدار بوده یا بایر و از همه مهمتر بدون معارض و مدعی باشند و نهایتاً در اختیار همه مردم با اولویت مردم محلی و عشایری که این اراضی جزو مراتع آنان است، قرار بگیرد. کسی نبايد از رانت های دولتی برای تصرف زمین های مختلف که حتی بعضاً سند دار، دارای پروانه چرا و بنچاق های چند صد ساله و دایر و نه بایر استفاده کند.

وي در ادامه با اشاره به نقطه شروع نهضت امام خمینی (ره) که همان تحریم رفراندوم 6 بهمن 41 و غیر شرعی دانستن این رفراندوم که بند دوم آن قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع است، مفاسدی که با تصویب این قانون ایجاد شد را مورد تأكيد قرار داد و نسبت به ساختار مالکیت در ایران خاطر نشان ساخت: مراتع ایران همواره دارای مالک بوده و کمتر اراضی در ایران سراغ داریم که بدون مالک بوده باشد. هوش و نبوغ ایرانی سبب ایجاد تمدن کوچ نشینی و شبانی عشایری شد و در واقع کوچ نشینی عشایری جزء لاینفک اقتصاد ما بوده است. غالب مراتع ما در سال حداکثر 2 الی 3 ماه دارای علوفه مناسب هستند و سپس خشک می شوند. لذا مغز خلاق ایرانی سیستمی را ابداع کرد که بتواند از علفی که 15 الی 20 روز عمر دارد، فرآورده ای مانند گوشت قرمز، لبنیات، پوست و... تولید نماید و این سیستم کوچ نشینی نه از سر نادانی و یا تقلید، بلکه به صورت کاملاً آگاهانه چند صد سال است به حیات خود ادامه می دهد. در زمان پهلوی این مسائل درک نشد و ما از قطب تولید کننده گوشت قرمز دنیا به مرور به شرایط فعلی رسیده ایم. در قانون غیر شرعی ملی شدن جنگلها و مراتع نیز هیچ حقوقی برای عشایر دیده نشد و بنچاق های چند صد ساله که نشانه اسناد خرید مراتع توسط آنان بود، باطل اعلام گرديد و با ایجاد سازمان ثبت اسناد و املاک، از جهل عشایر نسبت به تغییرات و قانون استفاده شد و نهایتاً مراتع آنان که مثلاً برای طوایفی از اصفهان تا بوشهر و یا از کهگیلویه تا خوزستان بوده است، حقوقی قائل نشدند و چون در هر فصلی باید در یک منطقه ای می بودند لذا از غیبت آنان در محل استفاده می شد و روستانشینان محلی و شهرنشینان متمول و متنفذ یا سند اراضی را می گرفتند یا پروانه های چرای متعدد برای یک مرتع صادر می شد. دولت ها نیز در طول این سالها فقط برای عشایر و دامداران پروانه چرای مدت دار صادر می کردند و از آنان سلب مالکیت مي نمودند و صرفاً حق انتفاع قائل شدند. در سالهای اخیر هم که غالب این مراتع در حومه شهرها واقع شده اند و هیولای شهرنشینی لجام گسیخته و بی برنامه وسعت می یابد، پس از یک کوچ و رفت و برگشت عشایر -که گاهی تا یک سال طول می کشید-، مراتع آنان به شهرک، برج و باغ شهر تبدیل شده است و به تظلم و دادخواهی آنان نیز توجهی نمی شد و بدین ترتیب اقتصاد شبانی کوچ نشین امروز به شدت ضعیف شده است.

شهبازی در ادامه پاسخ به سؤالات متعدد دانشجویان در بحث اراضی و مالکیت و باغ شهرها در استان افزود: مشکل اصلی ما نوع نگاه قانونگذار به مالکیت زمین است؛ می گویند زمین مال کسی است که آن را احیا کند؛ این حرف درست بوده ولی احیا به چه معنایی است؟ آقایان احیاء را دقیقاً معادل زراعت و کشت گری معنا می کنند، در حالیکه agriculture در دایره المعارف به معنای فرهنگ کشاورزی است – culture به معنای فرهنگ است – این فرهنگ کشاورزی شاخه های متعدد دارد که از جمله آن پرورش گل، پرورش زنبور عسل، دامداری، باغداری، کشت گری و... می باشد. Farming به معنای زراعت و کشت فرق دارد و یک شاخه کوچک آن است و لذا احیا به معنای عام است و نه خاص زراعت؛ در خیلی از موارد زراعت به معنای تخریب پوشش گیاهی است! و شخم بوته ها و کندن درختان و... پس اگر کسی از یک مرتعی و چمنزاری حفاظت کند و برای دامداری از آن استفاده کند، او هم احیا کرده است؛ همینطور است کسی که مرغزاری خوش و آب و هوا را برای پرورش زنبور عسل حفاظت می کند. در حاليكه آقایان معتقدند این کارها مالکیت نمی آورد! در گذشته یک فرد با یك گاو می توانسته یک هکتار شخم بزند، در حالیکه زراعت به مفهوم وسیع که یک نفر بتواند 1000 هکتار را شخم بزند یک پدیده مستحدثه است و تراکتور 100 الی 120 سال است، اختراع شده است که بعد از سالهای دهه 30 توسط اصل ترومن و تشکیلات آن در ایران اولین بار وارد شد و پس از انقلاب توسط دولت مهندس میرحسین موسوی 120 هزار عدد از آن در سراسر ایران پخش شد و لذا شخم با تراکتور که شما بوته ها را تخریب و زمین را زیر و رو کنی، احیا محسوب نمی شود وگرنه هرکس با یک تراکتور می تواند هزاران هکتار را در طول چند ماه احیا کرده و مالک آن شود! كه این استدلال غیر منطقی است. در فقه اسلامی هم این معنا دقیق آورده شده و حتی در توضیح المسائل در باب مزارعه بر اساس 5 گانه زمین، گاو (نیروی کار)، بذر، انسان و آب برای مالک و رعیت (زارع ) نسبت تأمین هر کدام از این عوامل توسط طرفین، تقسیم درآمد می شده است. می بینیم که در فقه اسلامی خیلی دقیق مسائل بررسی شده است.

وي همچنين افزود: بر این مبنا از عشایر و دامداران سلب مالکیت کردند؛ یعنی گفتند چون عشایر نیامدند که در این مراتع کشت كنند لذا مالک نیستند و متعلق به دولت است و چون متعلق به دولت است، پس این حق را دارد که مثل امروز یک مرتع مرغوب را مثلا مانند همین 2000 هکتار مراتع مرغوب سرخی درجه یک سینه کوه دلو که بارندگی آن در حد بارندگی دامنه های شمال کشور است و 35 کیلومتر هم بیشتر با شیراز فاصله ندارد، به شکل شخصی یا یک تعاونی که توسط چند نفر تشکیل می شود، بدهد. مانند منطقه لواسان تهران که اراضی مردم و دامداران را تحت این عناوین تقسیم کردند و امروز منشأ و مایه ثروت احزاب و گروههای انتفاعی سیاسی شده است و به ندرت نماینده یا وزیر یا معاون وزیري پیدا می کنید که چند هکتاری از این زمین ها را به عنوان های مختلف مالک نباشد. گفتند این اراضی بایر است در حالیکه دایر بوده و امروز دایر اختصاصی شده است.

شهبازي دومین ایراد باغ شهرها را بحث واگذاری آنها دانست و اظهار داشت: اولویت با مردم محلی است که یا مرتع آنان بوده یا دیم کار آنها بوده است. حتی الان کسی را می شناسم که پدر 6 شهید است اما 15 هکتار زمین سند دار او را که با چاه و تلمبه آبیاری می کرده توسط موسسه فلاحت در فراغت تبدیل به باغ شهر شده است! کدام منطق می گوید شما زمین این افراد را غصب کرده و در آن درخت بکارید؟ یا در مناطقی روستانشینان را شکنجه، زندان و تحقیر کرده و برای آزادی آنان چک سفید امضا گرفته و به مردم و عشایر بگویند زن های شما باید ضامنتان بشوند که این حرف برای آنها بدترین تحقیرها بوده است. در نهایت این زمین ها را به بورس بازها بدهید و آنها سودهای میلیاردی برده و مسئولان و مدیران سابق آنها بدون بازخواست با سودهای کلان با آرامش به کار خود ادامه دهند! لذا ما اراضی وسیع استان را بی برنامه و بدون توجه به شرایط زیست محیطی منطقه و جنس خاک و نوع آن و توپولوژی و کار کارشناسی با خط کش جاده ساخته و اطراف آن را باغ درست می کنیم. نمونه باغ شهرهای کانادا را که کاتالوگ های آن در اینترنت موجود است، نگاه کنید و ببینید کار کارشناسی یعنی چه؟ پس بدون توجه به طبیعت و آیندگان این سرزمین که الآن دیگر زمینی برای طرح های بزرگ برای آنها باقی نمانده و همه تحت تصرف است، با عدم تطابق نیازها و برنامه ها و بدون مطالعات جامع فرهنگی اجتماعی که خطرات عمده ای در آینده ایجاد خواهد کرد، در حال گسترش زمین خواری هستیم که سهم اصلی آن در حومه شهرها بر عهده مسکن و شهرسازی و در جاهای دیگر بر عهده منابع طبیعی، امور اراضی، حفاظت محیط زیست و جهاد کشاورزی است.

اين مورخ برجسته، "فساد در اجرا" را محور بعدی در بحث باغ شهرها خواند و توضيح داد: مثلاً آقای سرهنگ الف. توسط واسطه هایی از جمله برادر خانم خودش می تواند 1000 هکتار از زمین های مرغوب غرب شیراز را به قطعات کوچک تقسیم کرده و بفروشد و پس از دستگیری توسط اداره اطلاعات الآن به آسودگی در شهر تردد کند! این پول ها کجا رفته است؟ آیا به صندوق دولت ریخته شده است؟ من از سال 54 به تهران رفتم و اخیراً بازگشتم اما می بینم شیراز عقب مانده ترین کلان شهر کشور است! چند مؤسسه تحقیقاتی در شیراز داریم؟ چقدر کار فرهنگی مطالعاتی اجتماعی قوی داریم؟ این موسسات خیریه متعدد چه می کنند؟ آیا غالب آنها برای فرار از مالیات و پوشش جهت فعالیتهای اقتصادی تعبیه نشده اند؟

وي افزود: کل خانواده کندی که جزو اشراف و الیگارشی امریکا هستند ثروتی تقریباً 2 میلیارد دلاری دارند که معادل 2 تریلیون تومان است؛ بنده می بینم همین ارقام باغ شهرها و تصرفات زمین در شمال و شرق و غرب شیراز از کل ثروت خانواده کندی بیشتر است! الآن برخی متنفذین برای زمین های اوقاف نقشه های خطرناکی کشیده اند و می بینیم که هوشیاری و دقتی هم در مسئولین امر دیده نمی شود.

شهبازی در ادامه به نقش جنبش دانشجویی به عنوان روشنفکران آگاه و دغدغه دار در روشن شدن چالشهای پیش روی انقلاب اسلامی تاکید کرد و در خصوص حرکت های عدالتخواهانه دانشجویی گفت: اگر جنبش عدالتخواهی از درون خود نظام و از درون نیروهای مدافع ارزشهای انقلاب بیرون نیاید، یقین داشته باشید پرچم عدالتخواهی زمین نمی ماند و توسط نامحرمان به قصد رخنه و کسب مقاصد شوم برداشته می شود و جمهوری اسلامی با چالشهایی جدی مواجه می گردد.

وي همچنين افزود: یکی از نعماتی که در جمهوری اسلامی داشتیم این بود که بر خلاف خواست برخي افراد ذي نفوذ و به صورت غیرمنتظره سیستم به هم می ریزد و شخصی مانند دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. مرحوم صیاد شیرازی بارها به بنده می گفت وای به روزی که فرزندان ما بخواهند به نام پدرانشان بر این مردم حکومت کنند و امروز تقریباً این اتفاق دارد می افتد.

شهبازي با تأكيد بر اينكه در تاریخ دست خدا و مشیت او به وضوح قابل رؤيت است، گفت: اگر نیرویی از درون انقلاب و نظام نجوشد و تحول ایجاد نکند، انقلاب به سوی فساد روزافزون و متصلب شدن نخبگان و در نهایت یک ساختار الیگارشیک مثل پاکستان خواهد رفت. پاکستانی که علامه اقبال و دیگران آمدند با آرمانهای اسلامی، پاکستان و بنگلادش را از شبه قاره هند جدا کردند که البته دست استعمار انگلیس هم در کار بود و اگر این کار را نمی کردند، الآن هند بزرگترین کشور اسلامی بود؛ زیرا از قدیم قدرت در هند در دست مسلمانها بود. انگلیسی ها با این کار یک دولت هندو درست کردند و قدرت را از دست مسلمانان در آوردند؛ پس از آن اشتباه تاریخی، اکنون پاکستان یک ساختار الیگارشیک محض دارد که می بینیم پس از فوت خانم بوتو، فرزندش در حزب مردم جایگزین او خواهد شد. باید متوجه بود، اگر جنبشی برای جوانگرایی و گردش نخبگان و مبارزه با رانت های دولتی که سبب انباشت سرمایه و کسب قدرت سیاسی برای دراز مدت خواهد بود، ایجاد نشود، دیگر اسمی از آرمانهای انقلاب نخواهد ماند و ارزشها به صورت ظاهری در هیأتی ریاکارانه و ظاهر سازی صرف با مفاسد گسترده در خواهد آمد.

وي ادامه داد: نکته مهمی که باید اشاره کنم که متأسفانه بصورت فرهنگ حکومتی در آمده و به رویه ای "ضد انقلابی اسلامی" تبدیل شده این است که سیستم می گوید نباید در برابر مطالبات مردم کوتاه بیایید. اگر منطقه ای طومار دادند توی دهن آنها هم بزنید تا رویه نشود که هر روز طومار نویسی بشود ولو که مطالبات آنها حقه باشد! اما مدافعان اين نگاه توجه نمی کنند که اگر مردم تظلم خواهی دسته جمعی می کنند یعنی حقوقی پایمال شده یا مطالباتی فوری و ضروری دارند که باید بررسی شود.

اين مورخ معروف كشور در پايان تأكيد كرد: معتقدم جنبش دانشجویی در عین حفظ مصالح کلی نظام و حفظ حرمت ها، رودربایستی ها را شکسته و مسائل را شفاف کند و مطالب اصلی را بی آنکه حقی ضایع شود، با نهایت دقت پیگیری نماید.

منبع :رجانیوز

هیچ نظری موجود نیست: