در حال انتقال آرشيو، چشمم خورد به يادداشتی که چندماه پيش در پاسخِ عبدالله شهبازی نوشته بودم. گفتم شايد بد نباشد معرّفینامهی کوچکی از وی به خوانندهی مشتاق ارائه دهم. همانجا چند خطّی به پيوست بر آن افزودم. آنچه در زير میآيد همان پيوست است:
عبدالله شهبازی -فرزند حبيبالله خان شهبازی که در غائلهی ايل قشقايی عليه انقلاب سفيد، به فرمان شاه اعدام شد- نخستين کسی است که در سال 1364، طی مقالهای در کيهان هوايی، نظريهی "تهاجم فرهنگی" را مطرح و باب روز کرد و به اين طريق، آغازگر برخورد شديد نظام با جمع مشورتی کانون نويسندگان و روشنفکران گشت. پس از آن بود که برنامهی هويّت -شايد به پشتيبانی فکری و هدايت هماو- بهراه افتاد.شهبازی در دوران دانشجويیاش در دانشگاه شيراز، مدّتی به زندان افتاد(زندان عادل آباد) و در آنجا بود که از طريق محمدعلی عمويی، جذب تفکّر حزب توده شده به سازمان جوانان آن حزب پيوست. پس از پيروزی انقلاب نيز به زندان افتاد و البته بلافاصله از پيشينهی خويش "توّاب" شد. محصول اين توّابی، اجرای پروژهی کتابسازی برای تشکيلات امنيتی جمهوری اسلامی بود. گفته میشود که او خود از جمله بازجويان کيانوری، احسان طبری و تيمسار فردوست و بعضی ديگر از زندانيان سرشناس تودهای يا سياسی بوده و بر کتاب آنان مقدمّه هم نوشته است. مقدمهی خاطرات ايرج اسکندری نيز کار عبدالله شهبازی است. در واقع وی از جمله کسانی بوده و هست که در سايه، به ساختن پيشينه و پشتوانهی تاريخی نظام جمهوری اسلامی کمک شايان توجهی کرده است. نيز با نشر آثار شديدآ يهودستيزانه -چون زرسالاران يهودی و پارسی و ...- و پراکندن تخم نژادپرستی، به استراتژی و ايدئولوژی ضدّ يهود نظام سوخت رسانده است. در همان مجموعه، وی خطّّ مشیيی ضدّ ملّی درپيش میگيرد و به تحريف تاريخی بر عليه نياکان و تاريخ پرافتخار ايرانزمين میپردازد. اينروزها نيز آقای شهبازی با نوشتن بهاصطلاح بيوگرافیِ زنده نامان علی دشتی و مظفّر بقايی کرمانی و تنی ديگر از شخصيّتهای برجستهی تاريخی، در واقع به "هويّت سازی" برای آنان مشغول است. از سِمتهای نامبرده میتوان برنامهسازی برای بخش سياسی تلويزيون جمهوری اسلامی، مسئوليت بخش اسناد تاريخِ معاصر بنياد مستضعفان و کارمند ارشد موسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی نام برد.
عبدالله شهبازی -فرزند حبيبالله خان شهبازی که در غائلهی ايل قشقايی عليه انقلاب سفيد، به فرمان شاه اعدام شد- نخستين کسی است که در سال 1364، طی مقالهای در کيهان هوايی، نظريهی "تهاجم فرهنگی" را مطرح و باب روز کرد و به اين طريق، آغازگر برخورد شديد نظام با جمع مشورتی کانون نويسندگان و روشنفکران گشت. پس از آن بود که برنامهی هويّت -شايد به پشتيبانی فکری و هدايت هماو- بهراه افتاد.شهبازی در دوران دانشجويیاش در دانشگاه شيراز، مدّتی به زندان افتاد(زندان عادل آباد) و در آنجا بود که از طريق محمدعلی عمويی، جذب تفکّر حزب توده شده به سازمان جوانان آن حزب پيوست. پس از پيروزی انقلاب نيز به زندان افتاد و البته بلافاصله از پيشينهی خويش "توّاب" شد. محصول اين توّابی، اجرای پروژهی کتابسازی برای تشکيلات امنيتی جمهوری اسلامی بود. گفته میشود که او خود از جمله بازجويان کيانوری، احسان طبری و تيمسار فردوست و بعضی ديگر از زندانيان سرشناس تودهای يا سياسی بوده و بر کتاب آنان مقدمّه هم نوشته است. مقدمهی خاطرات ايرج اسکندری نيز کار عبدالله شهبازی است. در واقع وی از جمله کسانی بوده و هست که در سايه، به ساختن پيشينه و پشتوانهی تاريخی نظام جمهوری اسلامی کمک شايان توجهی کرده است. نيز با نشر آثار شديدآ يهودستيزانه -چون زرسالاران يهودی و پارسی و ...- و پراکندن تخم نژادپرستی، به استراتژی و ايدئولوژی ضدّ يهود نظام سوخت رسانده است. در همان مجموعه، وی خطّّ مشیيی ضدّ ملّی درپيش میگيرد و به تحريف تاريخی بر عليه نياکان و تاريخ پرافتخار ايرانزمين میپردازد. اينروزها نيز آقای شهبازی با نوشتن بهاصطلاح بيوگرافیِ زنده نامان علی دشتی و مظفّر بقايی کرمانی و تنی ديگر از شخصيّتهای برجستهی تاريخی، در واقع به "هويّت سازی" برای آنان مشغول است. از سِمتهای نامبرده میتوان برنامهسازی برای بخش سياسی تلويزيون جمهوری اسلامی، مسئوليت بخش اسناد تاريخِ معاصر بنياد مستضعفان و کارمند ارشد موسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی نام برد.
منبع : مجید زهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر